ما ... یا ... من !

 

 

 

 

 

من به غیر از کودک درونم ،افرادی را و حیواناتی در وجودم دارم یا شاید استخدام کردم ! که هرکدام مسئولیتی را به عهده دارند...

 

کودک درونم : این بچه که معرف حضورتون هست فعلا در گوشه ای مشغول بازی است و  کاری به کارش نداریم !

پت و مت درونم : این دو نفر مسئولیت همه حماقت های من را به عهده گرفتند و البته مبتلا به بیش فعالی هم هستند ...

 

 

گدای درونم : این گدا ازآن گداهای پررو وبی چشم و رو است که هر روز راهی اش میکنم  دم خانه خدا تا برایم روزی وهرچه آرزو و کم و کسری دارم را بگیرد و بیاورد... خوشم می آید که سمج وکنه است و کارش را خوب بلد است.   :))

 

کرگردن درونم : قبلا درباره اش اینجا صحبت کردم . در واقع برای تحمل ناراحتی ها و مشکلات  پوست کرگردن را روی خودم میکشم تا محافظم باشد و کمتر دردم بگیرد .

 

کوزت درونم : کوزت جان مسئولیت تمیز کاری قلب منو از نفرت و حسادت و تلخی آدم های دور و بر منو دارند ... کوزت است دیگر ، گاهی اوقات مانند خانم تناردیه بالای سرش می ایستم تا حسابی همه جا را برق بندازد تازه یک وایتکس هم میدهم دستسش تا خانه را ضد عفونی کند ، هر چند بعضی وقتها با بغض به من نگاه میکند که دیگر بس است ، ...  ولی من ارباب بی رحمی هستم . با همه اینها  گاهی اوقات که درگیر کار دنیا می شوم و حواسم پرت است ، سواستفاده میکند و از کارش دست میکشد و میخوابد ...

وقتی برمیگردم میبینم خانه دسته گلم پر شده از ناراحتی و نفرت و حسادت آدم ها...  با عصبانیت کوزت را از خواب بیدار میکنم و به عنوان تنبیه مجبورش میکنم اول برای تک تک آدم هایی که رد پایشان در خانه ام مانده است دعای خیر کند بعد هم همه جا را تی بکشد تا مثل اولش شود ... 

 

کشیش درونم : البته که کشیش جان مسیحی نیست  و یک مسلمان حواس جمع و عاقل است ومسئولیت سنگینی دارد ، آنقدر سنگین که طبقه بالا نشسته تا همه چیز را ببیند، ولی چون کارش مانند کشیش ها گرفتن اعتراف است برای همین این اسم رویش مانده است ...

شبها یا وقتی بیکارم میروم برایش اعتراف میکنم  که پت و مت باز گند زده اند به زندگیم  یا از دست کوزت تنبل مینالم  یا میگویم که پوست کرگردنی ام نازک شده است و تازگی ها خیلی دردم میاید و حرف هایی از این قبیل ... کشیش جان با صبوری گوش می کند و راهنمایی ام میکند که با پت ومت مدارا کنم و هرچه زودتر  خسارتی آدم هایی به خاطر آنها ضرر کرده اند و ناراحت شدند را جبران کنم ...کوزت هم کمی تقویتش کن و برایش غذای مقوی معنوی درست کن تا جان بگیرد و خوب کار کند و پوست  داغون کرگردنی ات را راه حلی ندارم جز این که گدایت را بفرستی دم خانه خدا تا یک پوست جدید و تازه  برایت بگیرد ...

                 

:)